عبد کریم
يا محسنُ بحق الحسن،عجل لوليک الفرج

يار بر روی لبم جام عسل ميريزد /از صدای قدمش شعر و غزل ميريزد

نام او عقده گشای دل ديوانه ی ماست /خود جبريل اسير دَم مستانه ی ماست

علت مستیِ ما نام رقيه خاتون /دختر حضرت ارباب الفبای جنون

هر چه دارم ز کرامات همين شه بانوست /پای نامش بدهم جانِ خودم اين نيکوست

برود منکر او چشم خودش باز کند /که چو مريم به کنيزي درش ناز کند

يک نخ چادر او حبل متين است و صراط /راه بي راهه مرو،نام رقيه است حيات

سائل درگه او منتخب عباس است /و يقين حضرت سردار به او حساس است

تخت فرماندهيش دوش علمدار حرم /خاک پایِ  قدم نوکر او تاج سرم

تا ابد سائل درگاه و درش مي مانم /شادی قلب حسين ز دخترش مي خوانم

بگذار آدميان سرخوش دنيا باشند /يا که در دام رخِ حوریِ عقبا باشند

من به سگ بودن درگاه شما مفتخرم /جنت و دلخوشيم گوشه ی ايوانِ حرم

حرمت روزی ما کن ،به دلم عشقِ ظهور /عمه ی حضرت مهدی، باعث خير و سرور

برهان نميخواهد دگر ايمان رقيه است /کوری چشمِ منکرش قرآن رقيه است

بايد دهان هرزه گو را ما ببنديم /بر کلّ اين عالم فقط سلطان رقيه است

جانم فدای نوکران درگه او /بر قلب هر شيعه يقين جانان رقيه است

صد مريم و صد آسيه بر گِرد کويش /استاد درس موسیِ عمران رقيه است

او عاشقی چون حضرت عبّاس دارد /قطعا دليل کوری عُدوان رقيه است

باب الحوائج باشد و او قدرت الله /وجهی ز نور حضرت رحمان رقيه است

او عمه جان حضرت صاحب زمان است /پس قبله گاه و دختر سلطان رقيه است

وقتي که دختر بچه اي ظلمي تماشا ميکند /قلب و جانش ميلِ بر آغوشِ بابا ميکند

صحبت اينجا بُودغير از لگد، سيلي سخت /گر شود اينگونه او نفرين به دنيا ميکند

شرم دارم يادي از گوشوار و کندن معجر کنم /واي از آن دشمن که زن عازم به صحرا ميکند

ياد دندانهاي شيري ،جان رود پايش کم است /درد پهلو ي لگدکوب، آشوب برپا ميکند

لُکنتش آتش به قلب عمه و طفلان زند /گريه هايش در خرابه روضه برپا ميکند

کودک شامي بگويد،دخترک بابات کو /پس رقيه قلب و جانش ياد بابا ميکند

تا که بابا با سرش مهمان طفلش ميشود /طفل درد،هايش را براي او هويدا ميکند

تا که ميبيند ندارد پاسخي آن سر به او /پيش بابا ميرود، او ترک دنيا ميکند

چهار شنبه 17 تير 1394برچسب:جواب منکرين سه ساله, :: 10:26 ::  نويسنده : عبد کریم

لطف اين دخت سه ساله عالمي کرده اسير

هر که شد کلب و گدايش پيش خود گشته امير

اي که بي تحقيق و علت حرف بي منطق زني

منکر پست رقيه گمشو يک گوشه بمير

جمعه 12 تير 1394برچسب:, :: 1:8 ::  نويسنده : عبد کریم

دختر شاه نديدم كه به مخروبه نشيند / تا ياد بابا ميكند دشمن ببيند

من در تمام عمر خود درك نكردم / دختر كه بي بابا شود ظلمي ببيند

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

با عرض سلام خدمت بازديد کنندگان محترم .اين وبلاگ با موضوعيت اصلي اشعار مذهبي طراحي شده است . براي سهولت در دسترسي به اشعار مورد نظر در قسمت عناوين مطالب شخصيت مورد نظر خود را انتخاب کنيد.ضمنا احاديث مهم و ضروري در قسمت عناوين مطالب قرار داده شده است. آدرس کانال تلگرام @Abdekarim_ir يا علي مدد
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان